بی تردید یکی از مهمترین حرکتها و جنبشهای اسلامی در تاریخ معاصر ایران، جنبش فدائیان اسلامرزم آرا است. چرا که تا قبل از پیدایش این جنبش در سال 1324، حرکتها و جنبشهای اسلامی از انسجام، هماهنگی و هم آوایی برخوردار نبودند و علما و روحانیت در رأس جریانها، براساس مقتضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود، واکنشهای اعتراض آمیزی از خودشان نشان می‌دادند و توده‌ها‌ و اقشار مختلف مردم را به صحنه سیاسی فرا می‌خواندند که ساختاری ناپایدار داشت و پس از مدتی فروکش می‌نمود.

 

در چنین فضایی، فدائیان اسلام را می‌توان پیشگام عینیت بخشیدن به جنبشهای متشکل اسلامی در تاریخ معاصر ایران قلمداد کرد که روند تکاملی آن شکل گیری احزابی چون (حزب ملل اسلامی) را دربرداشت. فداييان اسلام از راه تشكيل جلسات تفسير قرآن و اسلام شناسي بر اساس مكتب تشيع، به فعاليت خود ادامه مي دادند و پرچم سبز و سفيد خود را با كلمات زيباي «لا اله الا الله، محمد رسول الله و علي ولي الله» آراسته بودند.

نام "جمعيت فدائيان اسلام" نام شهادت، رنگ خون و شجاعت و صداي حق طلبي را از حلقوم انساني چون شهيد "سيد مجتبي نواب صفوي"؛ پايه گذار اين جنبش انقلابي و اسلامي را در اذهان بيدار دلان زنده مي‌كند. فعاليت جمعيت فداييان اسلام و اعضاي شهيدش و در رأس آن شهيد نواب صفوي كه با هدف مقابله با جريانات ضد اسلامي و مبارزه با جريانات وابسته به بيگانگان و دفاع از منافع كشور ايجاد شده بود، در صحنه هاي سياسي بي سامان آن زمان كشور بالأخص در جريان ملي‌شدن صنعت نفت چشمگير است.

سپهبد حاجعلي رزم‌آرا در ۵ تیر ۱۳۲۹ به منظور تمديد و توسعه امتياز نفت جنوب به نخست‌وزیری رژيم پهلوي منصوب شد. وي قصد داشت قرارداد الحاقی نفت (معروف به قرارداد گس-گلشائیان) را در مجلس به تصویب برساند، اما مخالفت جدّی و گسترده جبهه ملی به وی اجازه این کار را نداد که این امر موجب شد که او در ۵ دی ۱۳۲۹ لایحه قرارداد الحاقی را از مجلس پس بگیرد.

در اين سالها بود كه اندیشه ملی شدن نفت در میان مردم گسترش یافته بود و رژيم توان مقابله با آن را نداشت. رزم آرا نخست وزير رژيم پهلوي و دست نشانده انگليس، با ملي شدن صنعت نفت به شدت مخالفت مي كرد و مي گفت كه ملت ايران توانايي و لياقت اداره اين صنعت عظيم را ندارد و به عناوين مختلف در تصويب اين قانون در مجلس شوراي ملي كارشكني مي كرد.

وي حتي نقشه اجراي يك كودتاي نظامي را با كمك انگليسي ها طراحي كرده بود و گفته بود مسجد را بر سر آيت الله كاشاني و مجلس را بر سر اقليت خراب خواهد كرد.

در ادامه و در پی کارشکنی‌های فزاینده دربار و انگلستان در قضایای ملی شدن صنعت نفت و مخالفتهای رزم آرا، به دعوت نواب نمایندگان جبهه ملی در منزل یکی از تجار تهران گرد آمدند که منجر به اتخاذ تصمیمات مهمی از جمله از سر راه برداشتن مخالف اصلی و داخلی یعنی رزم آرا شد که مورد تصویب و حمایت آیت الله کاشانی، روحاني مجاهد وقت نیز واقع شد، يعني مي بايست با ترور رزم آرا توسط خلیل طهماسبی از اعضای فعال فدائیان اسلام، روند ملی شدن صنعت نفت تسریع شود.

در روز 16 اسفند 1329 زماني كه اتومبيل رزم آرا جلوي مسجد امام (شاه سابق) توقف كرد و نخست وزير جهت شركت در مجلس ترحيم آيت الله فيض قصد ورود به صحن مسجد را داشت، خليل طهماسبي بي درنگ از پشت سر با شليلك سه گلوله او را از پاي درآورد و خود نيز توسط مأموران دستگير شد.

او در بازجويي مي گويد:

"من نمي گويم سمندر باش يا پروانه باش

چون به فكر سوختن افتاده اي مردانه باش

بلي من طهماسبي هستم و باكي از كشته شدن ندارم، براي اين كه خداي متعال مي فرمايد:

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوُا في سَبيلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

پس شما اين را مسلم بدانيد كسي كه شخصيتي را تشخيص داد خائن به دين و مملكت است، ترس از كشته شدن ندارد. آن ها زنده اند. ما معتقد به اين حقايق هستيم."   

قتل رزم‌آرا عملاً به روند ملی شدن صنعت نفت ایران سرعت بخشید و کم‌تر از دو هفته پس از این حادثه، لایحه ملی شدن نفت در پایان سال ۱۳۲۹ در مجلس تصویب شد. پس از ترور رزم آرا هيچكس جر‌أت مقاومت در برابر طرح ملى شدن صنعت نفت را نداشت. از اين رو با تلاش تعداد كمى از نمايندگان مجلس، در 24 اسفند 1339، طرح ملى شدن صنعت نفت در مجلس شوراى ملى به تصويب رسيد و در 29 اسفند همان سال از تصويب مجلس سنا نيز گذشت و به اين ترتيب در اثر تلاش و فداكارى مردم به رهبرى آية الله كاشانى يكى از آرزوهاى ملت ستمديده ايران، به ثمره نشست.
همجنين قتل رزم آرا در دل رژيم چنان وحشتي انداخت كه دولت بعدي (حسين علاء) نتوانست با ملي شدن صنعت نفت مخالفتي نمايد و مجبور به استعفا گرديد و مجلس، مصدق را به نخست وزيري انتخاب كرد.

آيت الله كاشاني در مصاحبه اي در رابطه با قتل رزم آرا چنين اظهار نظر كرد:

«اين عمل (هلاكت رزم آرا) به نفع ملت ايران بود و آن گلوله و ضربه عاليترين و  مفيدترين ضربه اي بود كه به پيكر استعمار و دشمنان ملت ايران وارد آمد»

و در مصاحبه اي ديگر اظهار مي دارد:

«... نخست وزير مقتول در زمان حيات خود از منافع شركت نفت جنوب و سياست استعماري انگلستان به شدت حمايت مي كرد. چون عموم طبقات مردم ايران با تصميم قطعي و خلل ناپذيري براي كوتاه كردن دست طمع سياست استعماري نفت جنوب قيام كرده بودند، پافشاري رزم آرا براي مقاوت در مقابل افكار عمومي ملت ايران و حمايت از شركت نفت باعث خشم شديد و عمومي مردم ايران گرديد و جواني غيور، وطن پرست و متدين از ميان مردم ايران برخاست و نخست وزير بيگانه پرست را به جزاي اعمال خود رسانيد...

در مرداد 1331، ماده واحدي به تصويب مجلس رسيد كه چون خيانت حاجي علي رزم آرا بر ملت ايران ثابت گرديده، هرگاه قاتل او خليل طهماسبي باشد به موجب اين قانون مورد عفو قرار مي گيرد.

بدين ترتيب در 23 آبان همان سال، طهماسبي پس از دو سال و اندي از زندان آزاد گرديد ولي پس از رويداد 28 مرداد 1332 دوباره دستگير و بعداً اعدام شد.

آيت الله كاشاني در پي آزادي شهيد طهماسبي او را به عنوان «شمشير برّان اسلام» و «مجري اراده و افكار ملت ايران» مورد ستايش قرار داد.

جمعيت فداييان اسلام و بخصوص رهبر آن، نواب صفوي و معاون او، سيد عبدالحسين واحدي در تقويت و روي كار آمدن جبهه ملي و تصويب ملي شدن صنعت نفت ايران و انتخاب اعضاي جبهه ملي به نمايندگي مجلس بازگشت آيت الله كاشاني از تبعيد، نقش اساسي داشتند و اگر قيام مسلحانه آن ها نمي بود و رژيم پهلوي از اين جمعيت حساب نمي برد، هيچ يك از موارد ياد شده عملي نمي شد.