شهيد دكتر علي شريعتي

با عرض سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما دوستان گرامي

امروز مي خوام درمورد كسي بنويسم كه مظلومانه زيست و مظلومانه شهيد شد و كمتر كسي او را شهيد ناميد ، او كسي نيست جزء شهيد دكتر علي شريعتي ...

مختصري از زندگينامه:

شهيد مظلوم دكتر علي شريعتي

در دوم آذر ماه ۱۳۱۲ در دهکده مزینان از توابع سبزوار در کنار کویر معلم شهید دکتر علی شریعتی بدنیا آمد . دوران دبستان و دبیرستان را در ابن یمین مشهد گذراند و از سال نهم وارد دانشسرای مقدماتی شد و پس از دو سال در اطراف مشهد به آموزگاری پرداخت و ضمن تدریس موفق باخذ دیپلم و لیسانس گردید در دبیرستان با جنبش نوین اسلامی از طریق « کانون نشر حقایق اسلامی » آشنا شد . شریعتی به صف « نهضت مقاومت ملی ایران » پیوست و سرانجام نیز همراه بسیاری دیگر در سال ۱۳۳۶ در مشهد دستگیر و به تهران اعزام شد پس از ترک زندان تحصیل را ادامه داد و بالاخره در سال ۱۳۳۸ عازم فرانسه گردید . دکتر نخستین شماره ماهنامه ایران آزاد در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر ساخت ، شریعتی از بنیانگذاران  « نهضت آزادی ایران » در خارج از کشور بود . در فرانسه با نویسندگان بزرگی آشنا شد و فلسفه غربی و علم جامعه شناختی آموخت . پس از پایان تحصیلات و کسب دکترا در جامعه شناسی و تاریخ اسلام از سوربن بسوی وطن حرکت کرد ، و در سال ۱۳۴۵ به استادی تاریخ دانشگاه فردوسی پذیرفته شد . دکتر شریعتی روز یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ بطور نا معلومی در لندن زندگی را وداع گفت . دکتر دارای آثار زیادی بیش از ۲۰۰ جلد میباشد که در تیراژهای زیاد تاکنون به چاپ رسیده است .

                                                      شهيد دكتر بهشتي و شهيد دكتر شريعتي

گفته هاي بزرگان درمورد شهيد شريعتي

نظر شهيد مظلوم دكتر بهشتي:

مرحوم دکتر شریعتی خود را یکی از زاییده های درد و رنج و احساس درد و رنج می دانست.دکتر شریعتی امتیازاتی مخصوص به خود داشت . دکتر شریعتی نسبت به سن خود ، انسانی بسیار پر مطالعه و کتاب خوان بود :در زمینه ادب ، فرهنگ و تمدن بشری ، در زمینه مکتب های اجتماعی و جامعه شناسی نو و رابطه آنها با میراث گذشته ، در زمینه تاریخ و در زمینه اسلام ، اما نه در خطی که در حوزه های اسلامی به عنوان خط جهاد دنبال می شود ، بلکه در خط یک انسانِ متولد شده در خانه مطالعات اسلامی ، در خانه استاد شریعتی ، در خانه ای که چشم فرزند به کتابخانه پدر گشوده شد و خود را با انبوهی از کتب قرآن ، تفسیر ، تاریخ ، حدیث و کتابهای دیگر مواجه دید و نزد پدر درس آموخت .او انسانی است که در درجه اول : از نظر تحصیلات با فرهنگ نو بشری روبرو است ؛ اما یک زمینه ذهنی و وجدانی دارد که به طور دائم او را به سوی خود می کشاند : زمینه اسلامی !

اینست که در هر مطالعه ای در فرهنگ نو به سؤالی در رابطه با فرهنگ اسلام و بینش اسلامی و مکتب اسلام برخورد می کند ؛

این جمله را تکرار می کنم . زیرا در شناخت دکتر بسیار مؤثر است.

شهيد دكتر چمران                             

از گفته های شهید دکتر مصطفی چمران در هنگام تشییع پیکر شهيد دکتر شریعتی:

ای علی تو جامعه ایران را به لرزه درآوردی،تو تشیع حقیقی را به مردم معرفی نمودی ، تو لذت شهادت را به شیعیان حسین(ع) چشاندی، تو مجسمه جمود و تعصب و سکوت را شکستی،تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی.تو ای شمع زیبای من چه خوب سوختی و چه زیبا نور تاباندی و چه باشکوه هستی خود را در قربانگاه عشق فدای حق کردی.

شهيد دكتر علي شريعتي و روحانيون:

 اختلاف من با برخی از شخصیتهای مذهبی (روحانیون) ، اختلاف پسری است با پدرش در درون خانواده و هر دو بر سر یک تعصب و آن مصلحت حفظ سلامت و حیثیت خانه و خانواده‌ مان ( مثلا" پسری تلاش می کند تا در خانه سیستم گرمایی شوفاژ را برقرار کند و پدر به کرسی عادت کرده و مخالفت می کند و حاضر نیست ).

این است که من لحظه ای از گفتن در برابر این نسل و این غرب مهاجم برای ماندن این خانه خاموش نخواهم شد ؛ چون احساس خطر می کنم ، اگر چند زمستان دیگر بگذرد و اگر زلزله ای دیگر آن را تکان دهد خانه فرو خواهد ریخت ، بچه ها خواهند گریخت ، پیرها و بیماران در زیر آوار آن خواهند مرد.

دمی گریبان بزرگ ها و اولیای خانواده را رها نخواهم کرد ؛ نه از کتکشان می ترسم و نه از نوازششان.

گاه از سر و صدا می افتم اما اگر در زیر مشت و لگد پدران روحانی خُرد و خمیر شوم شکایت بر بیگانه نخواهم برد .

اختلاف ها اختلاف بچه ها و بزرگ ها و در یک خانواده است.

چه نامرد مردمی هستند که کشمکش خانوادگی را از حُرمت حریم خانواده به کوچه و بازار و بیگانه کشند.

« شهيد دکتر علی شریعتی »

( گفتگوهای تنهایی ، ص ۱۰ و ۲۲ )

كتاب هاي شهيد دكتر علي شريعتي:

مجموعه آثار - ۱ -با مخاطب های آشنا

مجموعه آثار - ۲ -خود سازی انقلابی

مجموعه آثار - ۳ - ابوذر

مجموعه آثار - ۴ - بازگشت

مجموعه آثار - ۵ - ما و اقبال

مجموعه آثار - ۶ - تحلیلی از مناسک حج

مجموعه آثار - ۷ - شیعه

مجموعه آثار - ۸ - نیایش

مجموعه آثار - ۹ - تشیع علوی و تشیع صفوی

مجموعه آثار - ۱۰ - جهت گیری طبقاتی اسلام

مجموعه آثار - ۱۱ - تاریخ تمدن(۱)

مجموعه آثار - ۱۲ - تاریخ تمدن(۲)

مجموعه آثار - ۱۳ - هبوط در کویر

مجموعه آثار - ۱۴ - تاریخ و شناخت ادیان(۱)

مجموعه آثار - ۱۵ - تاریخ و شناخت ادیان(۲(

مجموعه آثار - ۱۶ - اسلام شناسی(۱)

مجموعه آثار - ۱۷ - اسلام شناسی(۲(

مجموعه آثار - ۱۸ - اسلام شناسی(۳)

مجموعه آثار - ۱۹ - حسین وارث آدم

مجموعه آثار - ۲۰ - چه باید کرد؟

مجموعه آثار - ۲۱ - زن

مجموعه آثار - ۲۲ - مذهب علیه مذهب

مجموعه آثار - ۲۳ - جهان بینی و ایدئولوژی(۱ تا ۵(

مجموعه آثار - ۲۴ - انسان

مجموعه آثار - ۲۵ - انسان بی خود

مجموعه آثار - ۲۶ - علی(ع)

مجموعه آثار - ۲۷ - بازشناسی هویت ایرانی/اسلامی

مجموعه آثار - ۲۸ - روش شناخت اسلام

مجموعه آثار - ۲۹ - میعاد با ابراهیم

مجموعه آثار - ۳۰ - اسلام شناسی

مجموعه آثار - ۳۱ - ویژگی های قرون جدید

مجموعه آثار - ۳۲ - هنر

مجموعه آثار - ۳۳ - گفتگوهای تنهایی(۱ و ۲)

مجموعه آثار - ۳۴ - نامه ها

مجموعه آثار - ۳۵ - آثار گوناگون

سال شمار شهید دکتر علی شریعتی:

۱۳۱۲ .............................. تولد در روستای کاهک از توابع مزینان

۱۳۱۹(۷سالگی)................ ورود به دبستان ابن یمین در مشهد

۱۳۲۵(۱۳سالگی).............. ورود به دبیرستان فردوسی مشهد

۱۳۲۷(۱۵سالگی).............. عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی

۱۳۲۹(۱۷سالگی).............. ورود به دانشسرای مقدماتی مشهد

۱۳۳۱(۱۹سالگی)............. اتمام دوره دانشسرا ؛ استخدام در آموزش و پرورش مشهد ؛

بنیان گذاری انجمن اسلامی دانش آموزان

۱۳۳۲(۲۰سالگی)............. عضویت در نهضت مقاومت مشهد

۱۳۳۳(۲۱سالگی)............. گرفتن دیپلم کامل ادبی

۱۳۳۴(۲۲سالگی)............ انتشار کتابهای ابوذر غفاری و تاریخ تکامل فلسفه ؛

ورود به دانشکده ادبیات مشهد

۱۳۳۶(۲۴سالگی)............ دستگیری به همراه ۱۶ نفر از اعضای نهضت مقاومت در مشهد

۱۳۳۷(۲۵سالگی)............ فارغ التحصیلی از دانشکده ادبیات با احراز رتبه اول؛ازدواج

۱۳۳۸(۲۶سالگی)............ اعزام به فرانسه با بورس دولتی به دلیل رتبه اول؛تولد اولین فرزند

۱۳۳۹(۲۷سالگی)........... بردن همسر و فرزند به فرانسه

۱۳۴۱(۲۹سالگی)........... رحلت مادر و تولد دومین فرزند

۱۳۴۲(۳۰سالگی)........... اتمام تحصیلات و اخذ مدرک در رشته تاریخ؛تولد سومین فرزند

۱۳۴۳(۳۱سالگی).......... بازگشت به ایران؛دستگیری در مرز؛انتقال به زندان قزل قلعه تهران

۱۳۴۴(۳۲سالگی).......... انتقال به تهران به عنوان کارشناس و بررسی کتب درسی

۱۳۴۵(۳۳سالگی).......... استادیاری رشته تاریخ در دانشکده مشهد

۱۳۴۷(۳۵سالگی).......... آغاز سخنرانی های او در حسینیه ارشاد به دعوت استاد مطهری؛

انتشار کتابهای کویر،توتم پرستی و هبوط در کویر

۱۳۴۸(۳۶سالگی).......... سفر به خانه خدا

۱۳۵۰(۳۸سالگی).......... سفر به آفریقا؛تولد چهارمین فرزند

۱۳۵۱(۳۹سالگی).......... بسته شدن حسینیه ارشاد و ممنوعیت سخنرانیهای او

۱۳۵۲(۴۰سالگی).......... معرفی خود به ساواک و ۱۸ ماه زندان انفرادی

۱۳۵۴(۴۲سالگی).......... آزادی از زندان،خانه نشینی و آغاز زندگی سخت در تهران و مشهد

۱۳۵۶(۴۴سالگی..........( هجرت به اروپا و شهادت

گل هزار بهار                                             

استاد عليرضا افتخاري درآلبومي بنام گل هزار بهار  در بيست و سومين سالروز عروج شهيد دكتر علي شريعتي چند قطعه شعر از اين معلم بزرگ را به صورت تصنيف با آهنگسازي كامبيز روشن روان و دكلمه بهروز رضوي خوانده است. كه در اينجا يكي از آهنگ هاي اين آلبوم بنام ياران را قرار ميدهم.

 

دانلود ياران(گل هزار بهار)

 

علي علي

 

ماه ضيافت خدا

سلام دوستان

فرارسيدن ماه مبارك رمضان ماه ضيافت الله را به شما تبريك ميگويم.

انشاءالله كه طاعات و عباداتتون مورد قبول درگاه احديت باشه.

علي علي

شيخ ابوعلي سينا

ابو علي سينا

 

بي شك شيخ ابوعلي سينا ثمره اي ارزنده از درخت تناور  علم و دانش و جلوه اي بارز از نقش ايرانيان در اعتلاي تمدن اسلامي است. وي نه تنها اعتباري براي تمدن ايراني و اسلامي، بلكه چهره اي تابناك در تاريخ  تمدن جهان نيز به شمار  ميرود.

 

 

 

به دليل احاطه ابن سينا بر دانشهاي مختلف و تاثير وي در متفكران و دانشمندان پس از خود كه حيطه آن به جز قلمرو اسلام، اروپا را نيز در برگرفته بود، از او در غرب به عنوان نامدارترين دانشمند اسلامي ياد مي شود. اينك در ميان دانشمندان اسلامي، كساني كه ممكن است در اروپا با ابن سينا رقابت كنند، مي توان از الكندي، محمدبن زكرياي رازي و غزالي نام برد. اما الكندي تنها حكيم، زكرياي رازي تنها پزشك، امام محمد غزالي بيشتر متشرع بوده است و هيچ يك مانند ابن سينا در زمينه هاي مختلف صاحب نام نبوده اند.

زندگينامه

ابن سينا در حدود 370 قمري/ 980 میلادي در بخارا متولد شد وي نخست به آموختن قرآن و ادبيات پرداخت و ده ساله بود كه همه قرآن و بسياري از مباحث ادبي را فرا گرفته و انگيزه شگفتي ديگران شد. او توانست تا سن 16 سالگي به بسياري از آثار فقهي، فلسفي و پزشكي آشنا شود. مطالعه كتبي چون «مدخل منطق ارسطو»، «عناصر يا اصول هندسه اقليدس» و كتاب معروف «المجسطي بطلميوس» همگي در اين دوران صورت گرفته است. وي در اين ميان حتي يك شب را سراسر آن نمي خوابيد و روزها نيز جز به كار خواندن و آموختن نمي پرداخت انبوهي از دسته هاي كاغذ در برابر خود مي نهاد و مسائل گوناگون را براي خود مطرح مي كرد و در هر ساله اي مقدمات قياس و شروط آن را در نظر مي گرفت. هر گاه با قياسي روبرو مي شد كه نمي توانست به «حد اوسط» آن دست يابد، برمي خاست و به مسجد مي رفت و نماز مي گزارد و از خداوند حل مشكل خويش را خواستار مي شد تا بر وي گشوده مي گشت. ابن سينا در سن 18 سالگي، در منطق، طبيعيات و رياضيات چيره دست بوده است و آنگاه بر الهيات روي آورده و به خواندن كتاب متافيزيك (ما بعد الطبيعيه) ارسطو پرداخته و حتي به گفته خودش 40 بار آن را خوانده بود با يافتن كتاب «اغراض ما بعد الطبيعيه» ابونصر فارابي توانست بر فهم مشكلات كتاب ارسطو فائق آيد. ـ بيماري نوح بن منصور ساماني فرمانرواي بخارا، بهانه اي بود تا ابن سينا به كتابخانه بزرگ وي راه يابد. و از اين طريق با مطالعه كتب موجود در آن بر دانش خويش افزود... . ابن سينا به 22 سالگي رسيده بود كه پدرش درگذشت وي در اين ميان برخي كارهاي دولتي امير ساماني عبدالملك دوم را برعهده گرفته بود كه تقريبا پس از دو سال بواسطه دگرگونيهاي سياسي و سقوط فرمانروايي سامانيان در بخارا، به گرگانج در شمال غربي خوارزم رفت و به حضور علي ابن مامون بن محمد خوارزمشاه، از فرمانروايان آل مامون (387 ـ 399 ق) معرفي شد. پس از چندي به گفته ابن سينا بار ديگر «ضرورت وي را بر آن داشت كه گرگانج را ترك كند» قصد وي، پيوستن به دربار شمس المعالي قابوس بن وشمگير فرمانرواي زيادي گرگان بوده است، اما سپاهيان قابوس بر وي شوريد و او را خلع و زنداني كرده بودند. پس از درگذشت قابوس (سال 403 ق) ابن سينا آزاد شد و پس از مدتي درنگ در گرگان به همراه شاگرد وفادارش ابوعبيد جوزجاني كه در اين زمان به او پيوسته بود راهي ري شد. (در حدود 404 ق). تغييرات سياسي و اوضاع اجتماعي وي بار د يگر او را مجبور به ترك آن شهر كرد اين بار به همدان و راه يافتن به كاخ شمس الدوله براي معالجه وي كه به بيماري قولنج مبتلا بود. ابن سينا چهل روز در كاخ گذرانيد و در پايان خلعتهاي فراوان يافت و به خانه خود بازگشت، در حالي كه در شمار نزديكان و همنشينان شمس الدوله در آمده بود. در سال 406 ق شمس الدوله او را به وزارت خود گماشت اما سپاهيان او بروي شوريدند و ابن سينا 40 روز متواري شد در آن هنگام شمس الدوله بار ديگر دچار بيماري قولنج شد و ابن سينا را احضار كرد و از وي بسيار پوزش خواست، كه پس از بهبود بيماري او (شمس الدوله) مجدداً در پست وزارت جاي گرفت. در اين دوران تاليف كتاب «شفا» را از طبيعيات آن آغاز كرد وي كتاب اول «قانون» در پزشكي را پيش از آن تاليف كرده بود در اين ميان چنين بر مي آيد كه ابن سينا از زندگاني آرامي برخوردار بوده است زيرا بنا بر گزارش جوزجاني، روزها را به كارهاي وزارت شمس الدوله مي گذراند و شبها دانشجويان بر وي گرد مي آمدند و از كتاب شفا و قانون مي خواندند. پس از مرگ شمس الدوله (412 ق) پسرش سماء الدوله ابوالحسن به جاي او نشست و از ابن سينا خواست كه وزارت او را بپذيرد اما ابن سينا از پذيرفتن اين مقام سر باز زد وي ترجيح داد كه ديگر در آن دولت نماند و به آن خدمت ادامه ندهد و مطمئن شد كه احتياط در آن است كه براي رسيدن به دلخواه خود، پنهان بزيد و منتظر فرصتي باشد تا از آن ديار دور شود. او در آن مدت پنهاني، پس از نوشتن بقيه كتاب شفا و پايان دادن همه بخشهاي طبيعيات (بجز الحيوان) و «الهيات» آن، و بخش «منطق» را آغاز كرد و برخي از آن را نوشت در اين ميان ظاهراً بين ابن سينا و فرمانرواي اصفهان مكاتباتي صورت گرفته است كه افشاي آن منجر به زنداني شدن وي گرديد. و بنا به گزارش «ابن اثير» مدت 4 ماه در قلعه اي بين راه همدان و اصفهان سپري كرده است. پس از آزادي به همدان بازگشت و به نوشتن بقيه كتاب شفا پرداخت. ابن سينا پس از مدتي همدان را به قصد اصفهان ترك كرد. (414 ق) از اين هنگام به بعد دوران چهارده، پانزده ساله زندگي آرام ابن سينا آغاز مي شود. وي اكنون از نزديكان و همنشينان علاء الدوله (فرمانرواي اصفهان) بود كه مروي دانش دوست و دانشمند پرور به شمار مي رفت. شبهاي جمعه مجلس مناظره اي در حضور وي تشكيل مي شد كه ابن سينا دانشمندان ديگر در آن شركت مي كردند. ابن سينا در همه دانش ها سرآمد ايشان بود. وي در اصفهان كتاب شفا را با نوشتن بخشهاي «منطق»، «مجسطي»، «اقليدس»، «رياضيات» و «موسيقي» به پايان رسانيد. او كتاب الانصاف را نيز در اصفهان تاليف كرد، اما اين كتاب و بسياري ديگر از دارايي هاي وي درجمله سلطان مسعود غزنوي به اصفهان و تصرف آن از ميان رفت.
علاءالدوله پس از حمله مسعود به اصفهان همچنان فرمانرواي آنجا باقي ماند. ابن سينا در سال 427 ق به همراهي علاءالدوله كه راهي همدان بود در ميان راه دچار بيماري قولنج شد كه پس از چند روز در نخستين جمعه رمضان 428 ق در سن 58 سالگي درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد.

تأليفات
 از ميان تأليفات ابن سينا شفا در فلسفه و قانون در پزشكي شهرتي جهاني يافته است. كتاب شفا در هجده جلد در ابواب علوم و فلسفه يعني منطق، رياضي، طبيعيات و الهيات نوشته شده است. منطق شفا امروز نيز همچنان بعنوان يكي از معتبرترين كتابهاي منطق اسلامي مطرح است و طبيعيات و الهيات آن هنوز مورد توجه علاقمندان قرار دارد. كتاب قانون نيز كه تا قرنها از مهمترين كتابهاي پزشكي به شمار مي رفته است، شامل مطالبي درباره قوانين كلي طب، داروهاي تركيبي و غير تركيبي و امراض مختلف است. اين كتاب در قرن دوازدهم ميلادي همراه با آغاز نهضت ترجمه به زبان لاتين ترجمه شد و تا امروز به زبانهاي انگليسي، فرانسه و آلماني نيز برگردانده شده است. قانون كه مجموعه مدوني از كل دانش طبي باستاني و اسلامي و يكي از عاليترين دستاوردهاي فرهنگ اسلامي است، بعنوان متن درسي پزشكي در دانشگاههاي اروپايي مورد استفــاده قرار مي گرفت و تا سال 1650 ميلادي در كنار آثار جالينوس و موندينو در دانشگاههاي لوون و مون پليه تدريس مي شد.
ابن سينا همچنين در زمينه هاي مختلف علمي اقداماتي ارزنده بعمل آورده است. «ابن سينا اقليدس را ترجمه كرد. رصدهاي نجومي را به عمل آورد و اسبابي نظير ورنيه كنوني ابداع كرد. در زمينه حركت، نيرو، خلاء، نور، حرارت و چگالي تحقيقات ابتكاري است. رساله وي در باره كانيها يا مواد معدني تا قرن سيزدهم در اروپا مهمترين مرجع علم زمين شناسي بود.»
 
نقل از: دائره المعارف بزرگ اسلامي/ جلد چهارم/ ص 1
منبع: دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني تهران / معاونت پژوهشي

١٨ شهریور، سالروز درگذشت نويسنده متعهد جلال آل احمد

جلال آل احمد

جلال آل احمد، در یازدهم آذر ماه 1302 شمسی، در تهران و در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد. پدرش سید احمد طالقانی، از روحانیان برجسته زمان خویش و  مورد توجه علمای بزرگی چون آیت الله بروجردی، امام خمینی (ره) و آیت الله مرعشی نجفی بود. جلال، پس از دوره دبستان، برای آموختن زبان و ادبیات عرب به مدرسه خان مروی فرستاده شد و ضمن تحصیل ادبیات عرب، در دوره شبانه دبیرستان دارالفنون به تحصیل ادامه داد. او بعد از پایان دوره دبیرستان، در دانشگاه ادبیات تهران مشغول به تحصیل شد و در سال 1329، با خانم سیمین دانشور که از بانوان اهل قلم بود، ازدواج کرد.

جلال آل احمد از سال های جوانی تا پایان عمر کوتاهش، همواره در یک تکامل تدریجی فکری سیر میکرد و مانند رودی جاری، شکل ثابتی نداشت. او روشن فکری متعهد، نویسنده ای آگاه و مبارزی جسور در جامعه ای زیر سلطه، در روزهای خاموش و در میان مردمی ناآگاه بود که با قلمی شیوا و نثری گیرا و اندیشه ای روشن و قاطع، با فرهنگی آشنا، صداقتی کم نظیر، رویّه ای مردمی و با تکیه به غنای فرهنگی شرق و آشنا به فرهنگ غرب، درگیری های این فرهنگ را با جامعه تحت استیلا به روشنی نشان داد. هیچ مسأله با اهمیتی را نمی توان ذکر کرد که برای جامعه و دنیای زمان او مطرح شده باشد و آل احمد در مورد آن داوری پرشور، شجاعانه و انسانی نکرده باشد. کتاب "در خدمت و خیانت روشنفکران" گزارش کاملی است از زندگی جلال که سیمای فکری اش را به روشنی می توان دید.

مذهب از مهم ترین دغدغه های فکری آل احمد است و او در خصوص آن نوساناتی در زندگی خویش دارد. جلال، دوران کودکی و نوجوانی را در محیط مذهبی و روحانی خانواده سپری کرد و در آغاز جوانی، سخت پای بند مذهب بود و حتی از مستحبات هم غفلت نمیکرد. در سال 1322 در مقطعی بحرانی از زندگی، رابطه اش را با مذهب قطع و بعد از آشنایی با عالمان بزرگی چون حضرت امام خمینی (ره) گرایش خاصی به روحانیت پیدا کرد.

جلال آل احمد در سال 1343 براي سفر حج به مكه رفت.پيش از اين سفر در ملاقاتي كه با امام خميني داشت با وي آشنا شده بود و كتاب غرب زدگي مورد توجه امام خميني قرار گرفته بود.آل احمد از سفر حج نامه اي براي امام ارسال كرد كه بعدها ساواك اين نامه را در منزل امام خميني پيدا كرد.جلال آل احمد در اين نامه به شخص امام خميني اظهار اردت كرده بود. (متن نامه او به امام خميني ره)
 او در دهه آخر زندگی اش، با بازگشتی عمیق به مذهب، به دفاع از دین و دین داری پرداخت و دین را عامل نجات جامعه ایرانی قلمداد کرد. جلال آل احمد را بیش تر با غرب زدگی می شناسند، کتابی که هیچ گاه کهنه نمی شود و در هر عصر و دوره ای، برای خواننده اش ملموس و خواستنی است. او غرب زدگی را مهم ترین مسأله اجتماعی ایران می دانست و نخستین ریشه های غرب زدگی را روشن می ساخت. آل احمد وظایف فرهنگیان و دانشگاهیان را گوشزد میکرد و از تلخی ها و عوارض غرب زدگی سخن می گفت و پس از بررسی نمودهای غرب زدگی، به ارائه راه حل هایی برای رهایی از آن می پرداخت.

کتاب خسی در میقات (سفرنامه حج جلال) هم از لحاظ سبک نگارش و هم از لحاظ درون مایه، مهم تر از سفرنامه های دیگر آل احمد است. این کتاب، سفرنامه ساده ای نیست که فقط از مناسک حج سخن بگوید؛ بلکه تأملاتی است درباره سرنوشت مسلمانان جهان اسلام و مقابله شرق و غرب، اسلام و مسیحیت و جهان صنعتی و جهان سوم. جلال خواننده را در سفر درونی و برونی با خود همراه می کند و درباره خود نیز تأملاتی دارد. او که مدتی از آیین پدری دور مانده بود، در این کتاب با برگشتی عمیق به سوی آن روی آورده است.

خسی در میقات، سفر به ولایت عزرائیل، سفر روس، سفر آمریکا، سفرنامه های جلال است و سه کتاب اوزان، تات نشین های بلوک زهرا و دۥرّ یتیم خلیج یا جزیره خارک هم سفرنامه است، هم تحقیق اجتماعی و هم مطالعه زبان شناسی و آداب قومی.

نثر آل احمد، بزرگ ترین جنبه فرهنگی ادبی و همچنین بهترین سلاح اوست. نثر، بازتابی از ویژگی های جلال، پر جوش، مردمی و استوار، گزیده گو، صریح و تیزبین. نثر او آمیزه ای است از کلام ادبی و سنتی و زبان مردم امروز. بی گمان جلال در نثر، پایه گذار یا توسعه دهنده سبکی ادبی است؛ سبکی که بر خلاف سادگی اش، مشکل و ظریف است و تا زمانی که ظرافت های ان به خوبی درک و رعایت نشود، قلم زنی در آن، نوعی تقلید بیجاست.

 

 

جلال آل احمد، در غروب هفدهم شهریور 1348، در اسالم گیلان در بین مردمی که دوستشان داشت، ازجلال آل احمد دنیا رفت و در امامزاده عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد. بر دیواری که جلال در پای آن آرمیده، فقط این جمله نوشته شده است:
"آرامگاه ابدی جلال آل احمد، مردی که در میقات خسی و در ادبیات کسی بود؛ همو که جلال آل قلم بود."

 

برگرفته از ماهنامه مرکز پژوهش های اسلامی صداوسیما/گلبرگ 42