میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه

 

 

محمد بن حسن عسكري (عج) آخرين امام از امامان دوازده گانه شيعيان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنيا آمد و تنها فرزند امام حسن عسكري (ع)، يازدهمين امام شعيان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است كه گفته اند از نوادگان قيصر روم بوده است. «مهدي» حُجَت، قائم منتظر، خلف  صالح، بقيه الله، صاحب زمان، ولي عصر و امام عصر از لقبهاي آن حضرت است.

تولد امام زمان (عج) پنهان نگاهداشته شد و امام حسن عسكري (ع) خبر آن را تنها به عده اي از شيعيان داده بود. حضرت در سال ٢٦٠ هـ ق پس از وفات پدر به امامت رسيد. امامت ايشان بنا به حديثهاي بسياري بود كه از پيامبر (ص) و امامان پيشين روايت شده بود. امام زمان (عج) پس از آنكه بر جنازه پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد. سبب پنهان شدن آن حضرت اين بود كه خليفه هاي عباسي تصميم به كشتن او داشتند.

 بنا به اخبار و روايات شيعه غيبت آن حضرت دو بار صورت گرفته است. دوران غيبت نخست را كه تا سال 329 هـ ق ادامه داشت دوران غيبت صغرا يا دوره نيابت خاصه مي نامند. در اين سالها امام  به وسيله چهار نفر از نمايندگان خاص خود با شيعيان ارتباط داشت. اين چهار تن كه آنان را نواب اربعه (نايبان چهارگانه) مي خوانند عبارتند از:

 ١- عثمان بن سعيد بن عمري، از ياران امام هادي (ع) و امام حسن عسكري (ع) او به دستور امام حسن عسكري تا پايان عمر نايب امام زمان (عج) بود.

٢- ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعيد، از شاگردان ياران امام حسن عسكري كه پس از مرگ از پدرش، عثمان بن سعيد بن عمري، نيابت امام زمان (عج) را به عهده گرفت، او در سال ۳۰۴ يا ۳۰٥ هـ ق در بغداد درگذشت.

 ۳- حسين بن روح نوبختي كه دستيار محمدبن عثمان بن سعيد بود و پس از مرگ وي نيابت امام را به عهده گرفت و در سال ۳۲٦ در بغداد درگذشت.

 ٤- علي بن محمد سُمري كه بنا به وصيت حسين بن روح نوبختي نايب امام شد و در حدود دو سال رابط امام و شيعيان بود. او در نيمه شعبان ۳٢۹ در بغداد درگذشت.

 ـ با مرگ علي بن محمد سمري دوره غيبت صغرا يا نيابت خاصه پايان يافت و دومين دوره غيبت آن حضرت، يعني دوران غيبت كبري، آغاز شد. اين دوره تا ظهور امام زمان ادامه خواهد يافت. آخرين نامه و دستوري كه سمري از امام زمان دريافت نمود به مضمون ذيل نقل شده است:

ـ «بسم الله الرحمن الرحيم، اي علي بن محمد سمري خدا اجر برادران ترا در مصيبت تو بزرگ گرداند. تو بعد از شش روز خواهي مرد. پس خود را آماده كن و به احدي براي جانشيني خود وصيت نكن. زيرا غيبت تامه آغاز مي شود و ديگر ظهوري نخواهد بود مگر به اذن خداي تعالي و آن بعد از طول زمان و قساوت قلبها و پر شدن زمين از جور خواهد بود. زود باشد كه در بين شيعيان كساني بيايند كه ادعاي مشاهده كنند، هر كس مدعي مشاهده من قبل از خروج سفياني و صيحة آسماني بشود كذاب و مفتري است. و لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم.»

ـ دوره غيبت كبري را دوران نيابت عامه نيز مي نامند. نيابت عامه به اين معني است كه در اين دوره راهنمايي شيعيان به عهده فقهايي عالم از شيعيان است، كه داراي شرايط تعيين شده براي راهنمايي هستند. در اين دوره كسي مستقيماً از طرف امام زمان (عج) براي نيابت تعيين نمي شود.

ـ سبب واقعي پنهان شدن امام زمان (عج) از چشم مردمان در حديثها بيان نشده است. حتي گروهي گفته اند علت غيبت بعد از ظهور امام زمان (عج) آشكار خواهد شد. اما از دلائل مهم غيبت، حفظ وجود امام از گزند دشمنان به فرمان خدا براي مصلحت اسلام و مسلمانان است. گذشته از اين، غيبت امام زمان (عج) فقط از نظر ظاهري  است و از نظر معنوي رابطه او با مردم قطع نشده است.

در حديثي از پيامبر (ص) درباره دوره غيبت امام زمان (عج) نقل شده، آمده است كه ايشان مانند خورشيد پنهان شده در پس ابر است كه ديده نمي شود، اما انوارش به زمين مي رسد وبه آن سود مي رساند، همه مسلمانان، به دليل حديث هايي كه از پيامبر (ص) روايت شده است، معتقدند كه مهدي (عج) روزي ظهور خواهد كرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد ساخت. امام تنها شيعيان هستند كه به امامت او در دوران غيبت نيز معتقدند.....

ـ در دوران غيب كبري افراد بسياري ادعاي مهدويت كرده اند از جمله غلام احمد قادياني، موسس فرقه قادياني هند در ۱٢۳٥ هـ ق، سيد علي محمد شيرازي معروف به سيد باب، موسس فرقه بابيان در ايران، كه به سال 1266 هـ ق در تبريز كشته شد و محمد احمد معروف به مهدي سوداني كه در ۱۳۰٢ هـ ق (۱٨٨۱ م) در سودان بر ضد استعمارگران انگليسي قيام كرد.....  

 

ـ فرهنگنامه كودكان و نوجوانان/ جلد سوم/ ص 269/ چاپ اول سال 1367

ـ دائره المعارف تشيع/ جلد دوم/ ص 374/ چاپ دوم سال 1372

 

و چند قطعه موسیقی

 

معجزه ی شرقی با صدای مرحوم منوچهر طاهر زاده

در هوای تو با صدای استاد علیرضا افتخاری

طلب با صدای استاد محمد اصفهانی

 

حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه از زبان بزرگان

شهيد زنده یاد؛ مرتضي مطهري:  
انديشه پيروزي نهايي نيروهاي حق و صلح و عدالت بر نيروي باطل و ستيز و ظلم، گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار كامل و ارزشهاي انساني، تشكيل مدينه فاضله و جامعه ايده آل، و بالاخره اجراي اين ايده عمومي و انساني به وسيله شخصيتي مقدس و عاليقدر كه در روايات متواتر اسلامي از او به «مهدي» تعبير شده است، انديشه اي است كه كم و بيش همه فرق و مذاهب اسلامي
با تفاوتها و اختلافهايي بدان مومن و معتقدند؛ زيرا اين انديشه به حسب اصل و ريشه، قرآني است؛ اين قرآن مجيد است كه با قاطعيت تمام، پيروزي نهايي ايمان اسلامي، غلبه قطعي صالحان و متقيان، كوتاه شدن دست ستمكاران و جباران براي هميشه، و آينده درخشان و سعادتمندانه بشريت را نويد داده است. اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوش بيني نسبت به آينده و طرد عنصر بدبيني نسبت به پايان كار بشريت است كه طبق بسياري از نظريه ها و فرضيه ها فوق العاده تاريك و ابتر است.

 

انتظار فرج

اميد و آرزوي تحقق اين نويد كلي جهاني انساني، در زبان روايت اسلامي « انتظار فرج » خوانده شده و عبادت، بلكه افضل عبادات شمرده شده است. اصل « انتظار فرج » از يك اصل كلي اسلامي و قرآني ديگر استنتاج ميشود و آن اصل «حرمت ياس از روح الله» است. مردم مومن به عنايات الهي، هرگز و در هيچ شرايطي اميد خويش را از دست نميدهند و تسليم ياس و نااميدي  و بيهوده گرائي نمي گردند. چيزي كه هست اين «انتظار فرج» و اين «عدم ياس از روح الله» در مورد يك عنايت عمومي و بشري است نه شخصي يا گروهي، و بعلاوه توأم است با نويدهاي خاص و مشخص كه به آن قطعيت داده شده است.

 

دو گونه انتظار

انتظار فرج و آرزو و اميد و دل بستن به آينده دو گونه است: انتظاري كه سازنده و نگهدارنده است، تعهدآور است نيرو آفرين و تحرك بخش است، به گونه اي است كه ميتواند نوعي عبادت و حق پرستي شمرده شود؛ و انتظاري كه گناه است، ويرانگر است، اسارت بخش است، فلج كننده است. اين دو نوع انتظار فرج معلول دو نوع برداشت از ظهور عظيم مهدي موعود است؛ و اين دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بينش درباره تحولات و انقلابات تاريخي ناشي ميشود. بر داشت قشري از مردم از مهدويت و قيام و انقلاب مهدي موعود اين است كه صرفاً ماهيت انفجاري دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعيضها و اختناقها و حق كشي ها و تباهيها ناشي ميشود؛ نوعي سازمان يافتن است كه معلول پريشان شدن است. آنگاه كه صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقيقت هيچ طرفداري نداشته باشد، باطل يكه تاز ميدان گردد، جز نيروي باطل نيروئي حكومت نكند، فرد صالحي در جهان يافت نشود، اين انفجار رخ ميدهد و دست غيب براي نجات حقيقت نه اهل حقيقت زيرا حقيقت طرفداري ندارد از آستين بيرون ميآيد.

عليهذا هر اصلاحي محكوم است، زيرا هر اصلاح نقطه اي روشن است؛ تا در صحنه اجتماع دست نقطه روشني هست، دست غيب ظاهر نميشود بر عكس، هر گناه و هر فساد و هر ظلم و هر تبعيض و هر حق كشي، هر پليدي اي به حكم اينكه مقدمه صلاح كلي است و انفجار را قريب الوقوع ميكند رواست، زيرا «الغايات تبر المبادي» (هدفها و وسيله هاي مشروع را مشروع ميكنند) پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج و اشاعه فساد است.

اينجاست كه گناه هم فال است و هم تماشا، هم لذت و كامجوئي است و هم كمك به انقلاب نهايي. اينجاست كه اين شعر مصداق واقعي خود را مي یابد:

در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد                               

 طاعت از دست نيايد گنهي بايد كرد

اين گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهيان از منكر با نوعي بغض و عداوت مينگرند، زيرا آنان را از تاخير اندازان ظهور و قيام مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه ) ميشمارند. برعكس اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمير و انديشه با نوعي رضايت به گناهكاران و عاملان فساد مينگرند، زيرا اينان مقدمات ظهور را فراهم مينمايند.

 

انتظار سازنده

آن عده از آيات قران كريم كه همچنانكه گفتيم ريشه اين انديشه است و در روايات اسلامي بدانها استناد شده است در جهت عكس برداشت بالاست. از اين آيات استفاده ميشود كه ظهور مهدي موعود حلقه اي است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل كه به پيروزي نهايي اهل حق منتهي ميشود. سهيم بودن يك فرد در اين سعادت موقوف به اين است كه آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد، آياتي كه بدانها در روايات استناد شده است، نشان ميدهد كه مهدي موعود (عج) مظهر نويدي است كه به اهل ايمان و عمل صالح داده شده است:

« وعد الله الذين امنو {منكم} و عملو الصالحات ليستخلفنهم في الارض {كما استخلف الذين من قبلهم } و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدوني لا يشكرون بي شيئا .

خداوند به مومنان و شايسته كاران {شما } وعده داده است كه آنان را جانشينان زمين قرار دهد { همچنان كه پيشينيان را قرار داد }، ديني كه براي آنها آن را پسنديده است مستقر سازد، دوران خوف آانان را تبديل به دوران امنيت كند، (دشمنان آنان را نابود سازد)، بدون ترس و واهمه خداي خويش را بپرستند و اطاعت غير خدا را گردن ننهند، و چيزي را در عبادت يا طاعت شريك حق نسازند. »

ظهور مهدي موعود منتي است بر مستضعفان و خوار شمردگان، و وسيله اي است براي پيشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه اي است براي وراثت آنها خلافت الهي را در روي زمين:

« و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين . »

ظهور مهدي موعود، تحقق بخش وعده اي است كه خداوند متعال از قديم ترين زمانها در كتب آسماني به صالحان و متقيان داده است كه زمين از آن آنان است و پايان تنها به متقيان تعلق دارد:

«و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون. ان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبه للمتقين. »

حديث معروف كه ميفرمايد: «يملا الله به الارض قسطا وعدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا » نيز شاهد مدعاي ماست نه بر مدعاي آن گروه. در اين حديث نيز تكيه بر روي ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است كه مستلزم وجود گروه مظلوم است و ميرساند كه قيام مهدي براي حمايت مظلوماني است كه استحقاق حمايت دارند. بديهي است كه اگر گفته شده بود: « يملا الله به الارض ايمانا و توحيداً و صلاحاً بعد ما ملئت كفراً و شركاً و فساداً » مستلزم اين نبود كه لزوماً گروهي مستحق حمايت وجود داشته باشد. در آن صورت استنباط ميشد كه قيام مهدي موعود براي نجات حق از دست رفته و به صفر رسيده است نه براي گروه اهل حق ولو به صورت يك اقليت.

شيخ صدوق روايتي از امام صادق عليه السلام مبني بر اينكه اين امر تحقق نميپذيرد مگر اينكه هر يك از شقي و سعيد به نهايت كار خود برسد، پس سخن در اين است كه گروه سعداء و گروه اشقياء هر كدام به نهايت كار خود برسند؛ سخن در اين نيست كه سعيدي در كار نباشد و فقط اشقياء به منتهي درجه شقاوت برسند. در روايات اسلامي سخن از گروه زبده است كه به محض ظهور امام به ان حضرت ملحق مي شوند. بديهي است كه اين گروه ابتدا به ساكن خلق نميشوند و به قول معروف از پاي بوته هيزم سبز نميشوند. معلوم ميشود در عين اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمينه هايي عالي وجود دارد كه چنين گروه زبده را پرورش ميدهند. اين خود ميرساند كه نه تنها حق وحقيقت به صفر نرسيده است، بلكه فرضاً اگر اهل حق از نظر كمييت قابل توجه نباشد از نظر كيفييت ارزنده ترين اهل ايمانند و در رديف ياران سيد الشهداء.

از نظر روايات اسلامي، در مقدمه قيام و ظهور امام يك سلسله قيامهاي ديگر از طرف اهل حق صورت ميگيرد. آنچه به نام قيام يماني قبل از ظهور بيان شده است، نمونه اي از اين سلسلسه قيامهاست. اين جريانها نيز ابتدا به ساكن و بدون زمينه قبلي رخ نميدهد. در برخي روايات اسلامي سخن از دولتي است از اهل حق كه تا قيام مهدي ( عجل الله تعالي فرجه ) ادامه پيدا ميكند و چنانچه ميدانيم بعضي از علماي شيعه كه به برخي از علماي شيعي معاصر خود حسن ظن داشته اند، احتمال داده اند كه دولت حقي كه تا قيام مهدي موعود ادامه خواهد يافت همان سلسله دولتي باشد اين احتمال هر چند ناشي از ضعف اطلاعات اجتماعي و عدم بينش صحيح آنان نسبت به اوضاع سياسي زمان خود بوده، اما حكايتگر اين است كه استنباط اين شخصيتها از مجموع آيات و اخبار و احاديث مهدي اين نبوده كه جناه حق و عدل و ايمان بايد يكسره در هم بشكند و نابود شود و اثري از صالحان نماند تا دولت مهدي ظاهر شود، بلكه آن را به صورت پيروزي جناه صلاح و عدل و تقوا بر جناح فساد و ظلم و بي بند و باري تلقي ميكرده اند.

از مجموع آيات و روايات استنباط ميشود كه قيام مهدي موعود (عج) آخرين حلقه از مجموع حلقات مبارزه حق و باطل است كه از آغاز جهان بر پا بوده است. مهدي موعود تحقق بخش ايده آل همه انبياء و اولياء و مردان مبارز راه حق است.